سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتهای سپید

گل تقدیم شمابسم الله الرحمن الرحیمگل تقدیم شما

 

 

هر جا که می رفت ، بهشت هم دنبال او می رفت. اما او می گذشت و اعتنایی نمی کرد .

بهشت به خدا می گفت :" خدایا ببین دیگران همه در آرزوی منند و من در آرزوی جوانمرد."

گذارش به هرجا می افتاد ، دوزخ از آن حوالی می گریخت.

دوزخ می گفت :"خدایا ، ببین همه از من می ترسند و من از جوانمرد ."

***

خدا بهشت را در دست راست او گذاشت و دوزخ را در دست چپش. اما جوانمرد هر دو را به خدا بازگرداند و گفت :" خدایا! نه به این امید دارم و نه از آن بیم . امیدم تنها به تو است و بیمم تنها از تو .

بودنت بهشت است و نبودنت جهنم ."

جوانمرد


پس خدا دستش را گرفت و از روی بهشت و از روی جهنم او را جهاند و گفت : « ای جوانمرد ، آنسوتر از بهشت و جهنم نیز جایی است که تنها خدا از آن با خبر است و آنان که سر عبور از بهشت و جهنم را دارند.»

(جوانمرد نام دیگر تو/عرفان نظرآهاری)                                 

 


نوشته شده در یکشنبه 92/9/17ساعت 1:43 عصر توسط انتهای سپید نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت